جدول جو
جدول جو

معنی دغا باختن - جستجوی لغت در جدول جو

دغا باختن
(پَ / پِ تَ)
حیله کردن در بازی قمار:
چو نقش حریفی شگفت آیدش
دغا باختن در گرفت آیدش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دل باختن
تصویر دل باختن
کنایه از عاشق کسی یا چیزی شدن، عاشق شدن
فریفته شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در باختن
تصویر در باختن
باختن، بازی کردن
کنایه از از دست دادن
فرهنگ فارسی عمید
(اَ کَ دَ)
نادرستی کردن در بازی قمار. ناراست باختن:
بیم جانست درین بازی بیهوده مرا
چه کنم دست تو بردی که دغل باخته ای.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(پَ شُ دَ)
داغ کردن. نشانمند کردن. (آنندراج) :
تا برگرفته ای ز رخ خود نقاب را
چون لاله داغ ساخته ای آفتاب را.
وحید.
- داغ ساختن آب و روغن و جز آن، گرم کردن و گداختن آن:
کسی از عهدۀ خصم ملایم برنمی آید
که آتش داغ سازد آب را اما نمیسوزد.
محسن تأثیر.
و رجوع به داغ کردن شود، ساختن آلت داغ
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ وَ تَ / تِ گَ دی دَ)
دل دادن. عاشق شدن. شیفته شدن. فریفته شدن. شیدا شدن. و رجوع به دل باخته شود، زهره باختن. از ترس سخت مریض شدن یا مردن. سخت ترسیدن یا از ترس سخت بیمار شدن یا مردن
لغت نامه دهخدا
بازی کردن باختن، خرید و فروخت کردن بیع و شری کردن، بخشیدن عطا کردن، وام دادن قرض دادن، از دست دادن باختن، (تصوف) محو کردن اعمال ماضی از نظر خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل باختن
تصویر دل باختن
عاشق شدن فریفته شدن دل دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا باختن
تصویر وا باختن
برده را باختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل باختن
تصویر دل باختن
((دِ. تَ))
شیفته شدن، عاشق شدن
فرهنگ فارسی معین